برای همه ورودیهای مهر ۸۹ دانشگاه

سلام بر دانشجویان ورودی مهر 89 دانشکده علوم تربیتی دانشگاه الزهرا 

 

دختران جوان 18-19 ساله ای که دانشگاه الزهرا را برای دانش جویی برگزیده اید،من را نمیشناسید اما بدانید که دوستدار شما هستم، 11 سال پیش من هم چون شما  دانشجوی این دانشگاه بودم،احوالتان چطور است؟خوشید؟خوشحالید؟ معلوم است که خوشحالید چرا که نه؟در یکی از دانشگاههای دولتی ایران پذیرفته و حالا دانشجو گشته اید؟ آری آری می دانم بعضی هاتان از خانواده دور و خوابگاهی شده اید،می دانم سخت است اما دلتنگی نکنید،خوابگاه هم عالمی دارد،مستقل می شوید،خانم تر می شوید،منعطف می شوید،و از همه مهمتر کسب تجربه می کنید!!! بله دلتنگ نباشید سرانجام دیر یا زود باید از پدر و مادرتان جدا شوید،و چه روزی بهتر از امروز؟  

 

به نظر میرسد که علوم انسانی را برگزیده اید و به این زمینه دانش علاقه مندید،پس از فرصت 4 ساله ای که چون باد میگذرد،خوب استفاده کنید،بله خوب استفاده کنید،شما 4 سال وقت دارید تا در حضور استادان دانشکده به بار بنشینید و میوه بدهید ،آخر الان شما شکوفه هستید،شکوفه های جوان و زیبا !  

 

نمی خواهم نصیحتتان کنم،سن و سالم به این کارها نمی آید،ولی خوب درس بخوانید،خیلی خوب ! به دنبال نمره نباشید،تمنا می کنم از استادتان نپرسید که آخر ترم چطور امتحان می گیرد؟ فرایند محور باشید، از طول ترم و کسب دانش لذت ببرید،نتیجه چندان هم مهم نیست !  

 

با روی گشاده به کلاس روید،به موقع به کلاس روید و از محضر استاد حظ ببرید که ما قدرشان ندانستیم،شما جای ما لذت ببرید ،دور هم بنشینید و با استادتان بیاموزید ،نپرسید منبع تدریس چه کتابی است؟کتابهای معتبر در زمینه موضوع درستان را بیابید ،موضوعات درس را قبل از آمدن به کلاس مطالعه کنید،و نه تنها از استادتان بلکه با استاد بیاموزید.  

 

ساعتهایتان را قبل از ورود به کلاس از مچ هاتان باز کنید، به ساعت ننگرید،آدامس نجوید، آخر کلاس حرمت دارد،کلاس جای نگاه کردن به ساعت،جویدن آدامس و خمیازه کشیدن نیست،کلاس بوی بهشت میدهد !   

 

آری تا می توانید درسهاتان را خوب بیاموزید، چرا که سالها بعد حسرت می خورید که چرا خوب نیاموختم چیزی را که امروز سر و کارم با آن است !   

 

تا می توانید کتاب بخوانید، نه فقط کتاب درسی، بلکه داستان،فلسفه،سیاست، در این مقطع 4 ساله بگذارید روحتان خوب پرورش یابد،با کتابخانه دانشگاه آشتی کنید،مجله ها را ورق بزنید،آری بین قفسه های دانشگاه اگر خوب بگردید وگوش بسپارید پچ پچ ما گذشتگان را می شنوید،خنده هامان ،زمزمه هامان ! آری کتابخانه خوب پاتوقی است ! قدرش بدانید.  

 

با دوستانتان بروید شهر را بگردید،4 سال زمان خوبی است تا تهران شناس شوید،فیلم ببینید،سینما بروید،تئاتر ببینید،نمایشگاه ها را از دست ندهید،آخر شما پایتخت نشینید ، خیلی ها آرزو دارند جای شما باشند.  

 

عزیزان من دانشجویی فراغت نیست زرنگ باشید و کار بیابید ،با کار هم پول در خواهید آورد،هم تجربه کسب می کنید،منظورم استخدام در شرکت نفت با سمت رئیس هیات مدیره نیست ها !!! کار دانشجویی بگیرید،کار عار نیست!  

 

راستی ورزش فراموشتان نشود ،دانشجوی خموده ،اخمو هم میشه ! پس صبح ها زودتر از خواب بیدار شوید،از محوطه چمن خوابگاه و دانشگاه برای ورزش استفاده کنید تا صبح سرحال بروید سر کلاس،راستی صبحانه خوردن فراموش نشود،صبحانه بخورید تا بهتر بیاموزید.  

 

و اگر دلتان خواست گه گداری بر روی چمن های محوطه دانشگاه بنشینید،به آسمان آبی بالا سر بنگرید و یاد ما گذشتگان کنید.                      

             مریم 30شهریور 89

منشور کوروش

منشور کوروش ظاهرا 4 ماهی به امانت از طرف موزه بریتانیا به موزه ملی ایران سپرده شده است،تا ایرانیان ببینند این سند افتخار را،سری بالا بگیرند و سپس تاسف خورند از اینکه چه بوده ایم و حال چه شده ایم؟!

موزه ملی ایران نبش خیابان سی تیر واقع شده است،مترو بهترین وسیله برای رسیدن به آنجاست،توصیه می کنم موبایل و دوربین عکاسی همراهتان نباشد،چرا که اگر همراهتان باشد ،پس از تهیه بلیط باید در صف طولانی تحویل این وسایل به امانتخانه بایستید،و سپس وارد موزه شوید،توصیه می کنم پس از ورود به موزه بلافاصله نروید طبقه دوم که منشور کوروش کبیر را ببینید ،چرا که پس از بازدید از منشور هدایت می شوید به بیرون از موزه،پس اول گشتی در موزه بزنید آثار هنری زیبا را ببینید ،لذت ببرید،سرتان را بالا بگیرید،لبخند بزنید و سپس بروید بالا و منشور کوروش را زیارت کنید.راستی موزه هر روز باز است حتی جمعه ها از 9 صبح تا 9 شب!  

 

همیشه که نباید به شما دوستان کتاب معرفی کنم آخر،این بار می خواهم بگویم بروید بستنی بخورید،بروید خیابان ملاصدرا، بستنی منصور! و بستنی خوشمزه ،خنک و شیرین بخورید و حظ ببرید از مزه اش و چند دقیقه ای بی خیال مرارت و غم دنیا شوید!   

 

چند روز پیش با یکی از دوستان رفتم دیدن کاخ سعدآباد،مجموعه کاخ موزه های سعدآباد شامل نگارخانه ها و موزه های بسیاری است که ما تنها فرصت کردیم از کاخ شاه که کاخ رضاشاه  و بعد از اون محمدرضا بود بازدید کنیم،بسیار زیبا بود،شکوه و عظمت زندگی شاهی نمایان بود،همه تالارها و اتاق ها را یک به یک دیدیم و ناگهان با دیدن یک اتاق که گویی اتاق نشیمن بوده و عصرها در آن مینشستند ، چای مینوشیدند وگپ میزدند، دلم خواست که شاهزاده بودم.شاهزاده ای زیبا که در ناز و نعمت زندگی می کند و عصرها در آن اتاق با پادشاه و ملکه چای مینوشد!!

 

 

مریم شاهزاده خیالی28 شهریور89

گوهرهایی از شمس پرنده

گوهرهایی از شمس تبریزی(پرنده)

 

"عمل عمل دل است و خدمت خدمت دل است و بندگی بندگی دل است.... اگر نه گرسنگی از کجا و بندگی خدا از کجا؟و این ظواهر تکلیفات شرع از کجا و عبادت از کجا؟ 

 

اغلب این شیوخ راه زنان دین محمد بودند.همه موشان خانه دین محمد،خراب کنندگان بودند.اما گربگانند خدای را از بندگان عزیز که پاک کنندگان این موشانند. 

 

خداپرستی آن است که خودپرستی رها کنی! 

 

قومی باشند که آیت الکرسی خوانند بر سر رنجور و قومی باشند که آیت الکرسی باشند. 

 

آن کیمیا بر من دختر آمد و به وقت آن چندان شیوه و صنعت از کجا بودش؟خداش بیامرزد ! چندان خوشی ها به ما داد ! روزان همه بدخویی کردی و شب چو در جامه خواب در آمدی،عجب بودی.گفتی: ذکرم می باید !خنده ام گرفتی......... 

 

همین که عیب دیدن گرفت،بدان که محبت کم شد. 

 

من میروم که سر بشویم.تو چه می کنی؟می روی؟می پایی؟ 

 

هرکه گویدکه تو را فلان ثنا گفت ، بگو مرا ثنا تو می گویی او را بهانه می سازی. هر که گوید که تو را فلان دشنام داد، بگو مرا تو دشنام می دهی او را بهانه می کنی،این او نگفته باشد یا به معنی دیگر گفته باشد. 

 

تعریف و گواهی عاشق نشنوند،زیرا که خاصیت عشق آن است که عیب هنر نماید. 

 

آخر چگونه است که با ما نمی باشی ؟ او را چه می کنی ؟ لاغ کند ؟ من لاغ به از او کنم.عطله ؟ من نیز عطله کنم.بازی ؟ من نیز بازی کنم.رندی ؟ من نیز رندی کنم.هر چه او می کندمن نیز چنان کنم.راضی نمی شوی ؟ لیکن این جهت تو کنم. 

 

مرا از آن کباب های زهرا آرزوست.خوش کباب می سازد.ترد و لطیف و آبدار 

 

آری عروس را با داماد گفتی هست،اما چون وقت ایلاج باشد گفت در نگنجد و اگر در آن حالت گفتی باشد، آن صحبت او را ذوق ندهد،زیرا که در آن وقت اگر سخن گویی از بی رغبتی و بی مرادی شهوت راندن است،که اگر رغبتی بودی از طرفین سخن در نگنجیدی!"

مریم27 شهریور 89