سفر به سرزمین بختیاری

سفر به سرزمین بختیاری ،

برای آدمی چو من که آنچنان اهل طبیعت نوردی نیست و ترجیح میدهد وقتش را به سیر ابناء تاریخی بگذراند، سفر به چهار محال و بختیاری تجربه لذت بخشی بود، طبیعت این مادر دل انگیز در فصل اردیبهشت زیباترین چهره خویش را به ما نمایاند و انرژی بکری نصیب من و همسفرانم کرد، که قطعا تا چند وقت مرا همچون شیرهای بختیاری، استوار نگه خواهد داشت.کوهرنگ مقصد نهایی ما بود و دشتها،کوه ها ، دامنه ها ، تپه ها، آبشارها و چشمه سارها جولانگاه ما، کوهرنگ گویی بر روی آب بنا شده است، سرزمینی آباد و خرم که لاله های واژگونش در دامنه زردکوه دلبری میکردند ! لاله ها تنها دلبرکان من در این سفر دوست داشتنی نبودند، شیرهای سنگی نیز بر سر قبرهای درگذشتگان خودنمایی میکردند، و مرا سخت به وجد می آوردند، شیرهایی زیبا، قوی و مهربان، نمادهایی از زندگی و هویت بختیاری ای که در خاک آرام گرفته بود، و این دلبری و کرشمه تا بدانجا پیش رفت که دلم خواست بر سر مزار من نیز شیر سنگی ای بایستد، و به آیندگان بنماید که من که بوده ام و از آنجا که حرفه من، چون دلاور مردان و زنان بختیاری جنگاوری و کشاورزی و دامداری نبوده است، شاید حکاکان بر شیر سنگی قبرم تصویر کتاب و قلم را حکاکی کنند ! و جایتان بسی خالی کوچ ایلات و عشایر را دیدیم، وه چه زیبا بود، و بر زیر سیاه چادرهایشان بنشستیم، چاق سلامتی کردیم، و چشممان بر جمال دخترکانشان روشن شد و چه زیبارویانی هستند این کوه نشینان خاکی، زیبایان دامنه های زردکوه ! و گاه و بیگاه فقر صورت خود را از لای این سیاه چادرها به ما نشان داد ، و ما فقر مادی و فرهنگی را به چشم خود دیدیم و من به خود آمدم و دلم خواست تا ذره ای باشم برای کمک به غنای کودکان ایلات و عشایر، برای دلبرکانی که گاه غم را در چشمانشان میدیدی و گاه شادی بی حصر را  !  آری چه بسیار این سرزمین جا دارد برای کار !

 

مریم24 اردیبهشت1390