اینجا ایران است سرزمین پارسیان!

اینجا ایران است سرزمین پارسیان،آنان که روزی آوازه فرهنگ و هنر و حکومت داریشان به سراسر دنیا رسیده بود،اینجا ایران است سرزمین شعر و ادب،آری اینجا ایران است،و سال 2010 میلادی است.  ماشین وسیله ای است برای حمل ونقل، پارک مکانی است برای تفریح،اینجا ایران است و اگر در سال 2010 در ماشین یا پارک در کنار مردی که نسبت محرم با او نداشته باشی، بنشینی جریمه ات می کنند،اینجا سرزمین پارسیان است و ما همان پارسایان !!! آی دخترکان بیچاره،آی پسرکان فکر می کنید بالغ شده اید؟ خود را خانم و آقا فرض می کنید؟!! زهی خیال باطل حتی اگر 30 سالتان باشد نباید با مردی و یا زنی دیده شوید، نسبتتان با یکدیگر چه است؟؟مگر اینجا لاس وگاس است که با مردی در ماشین دیده شوید،اینجا ایران است سرزمین پارسیان،می خواهید بروید جنگل؟پارک؟می خواهید شام بروید بیرون؟؟ می خواهید با کسی که با شما محرم نیست بروید خرید؟؟؟؟ وای وای چه گناه بزرگی،شیطان در وجودتان رخنه کرده است!!!  وای می خواهید کمی دلتان باز شود؟ می خواهید با پسر و یا دختر نا محرم همکلام شوید؟!!!! خدا بیامرزدتان،وای چه گناهی، به چه حقی در ماشین کنار هم نشسته اید،جواب خانواده هایتان را چه می دهید؟ هه هه فکر می کنید بالغ شده اید، نه نه اشتباه می کنید،شما از نی نی هم نی نی تر هستید! باید مراقبتان باشیم تا گناه نکنید، وای با پسر می روید سینما؟؟؟؟؟؟!!!!! خدایتان بیامرزد،اینجا ایران است سرزمین پارسیان سال 2010 میلادی!!!

مریم17 خرداد89

این روزها

 این روزها بسیار خوشحالم،ناخودآگاه لبخند می زنم،بیشتر آفتاب را می بینم تا  ابر را ! زیباتر شده ام،هیجانم فزون گشته،خوش اخلاق تر شده ام، آرامترم و مدام بوی کاج باران خورده در مشامم است،بوی عطرگل های بهاری!

 

 

                                                                        مریم10 خرداد89

طلا و مس

طلا  و مس ، به کارگردانی همایون اسعدیان ، روایتگر زندگی طلبه ای است جوان که با زن و فرزندان به قصد کسب علم از نیشابور به تهران می آید،هنوز چند وقتی از پایتخت نشینی این زوج جوان نگذشته که ناگهان زن بیمار می شود، بیماری ms ! زن دیگر قادر به انجام وظایفش نیست ! طلبه جوان به ناچار وظایف زندگی را به عهده میگیرد،و به همین سبب اندک اندک نوع نگاهش به زندگی زناشویی و عاطفی تغییر می کند. فیلم نشانگر احساس و عاطفه بین زن و مرد سنتی ایرانی است، احساس و علاقه ای که به ندرت بیان می شود،و اگر هم میلی به بیان باشد، غیرمستقیم است و با شرمندگی!!!گویی بیان علاقه زن و مرد به هم گناهی است صعب !! مرد طلبه اندک اندک با بیماری زن به عشق پی برده و سعی در بیان این مهر پاک بی آلایش به همسرش دارد ،در جایی از فیلم شانه سر صورتی رنگی را به زنش هدیه می دهد و می گوید: می خواهم در مقابل رویم موهایت را شانه بزنی ! و چه سان زن از شرم گونه هایش سرخ می شود ودر دلش قند آب !!!

مرد کم کم می آموزد که می توان مهر را نشان داد با چیزهایی کوچک و می توان بیان کرد عشقی را که در دل است و دل را سخت می لرزاند،و پاها را محکم می کند بر زمین!! آری هر آنچه که در عالم استوار است از عشق است ، و چه سعادتمندند آنان که مهرشان را بیان می کنند و چه سان خوشبختند آنان که هر روز  و هر شب می شنوند این لطیف واژه آرامش بخش را و قصه این طلبه جوان تا بدانجا پیش می رود که سرانجام مرد شرم را کنار گذارده و مستقیم به بیان مهرش به همسرش می پردازد،و در پی این ابراز علاقه آنچنان آرامشی نصیبش می گردد،که قطعا در هیچ حوزه علمیه ای  آن را کسب نخواهد کرد !!!!

مریم5 خرداد89