تب داری بابا جان!

" تب داری بابا جان "

 عنوان مطلب برگرفته از کتاب کافه پیانو فرهاد جعفری می باشد.

 

 فرهاد جعفری تو کتاب کافه پیانو از پدری یاد می کنه که وقتی داشته می مرده از بس که تنش یخ بوده، وقتی دست پسرشو تو دستاش میگیره  به پسرش میگه: تب داری بابا جان! وقتی این مطلبو خوندم  

 خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم باباها وقت مرگشون هم به فکر بچه هاشونن. من معمولا وقتی میخوام به خاطر کاربدی که کردم از کسی عذر خواهی کنم خجالت می کشم ،خجالت که نه بیشتر غرور! این غرور لعنتی باعث میشه به سختی عذرخواهی کنم .چند شب پیش بین من و بابام مکالمه ای صورت گرفت که من عکس العمل زشتی نشون دادم و حرف بدی زدم ،لازم بود حتما عذرخواهی کنم اما غرورم اجازه نداد! این غرور مزخرف لعنتی نذاشت از بابایی که این همه برام زحمت کشیده عذرخواهی کنم ، ولی حالا میخوام پیش همه شما اعتراف کنم با این که احساس مهرم به پدرمو خیلی کم ابراز میکنم،با اینکه گاهی باهاش لجبازی میکنم ،با اینکه با بعضی حرفام دلشو میشکنم و عذرخواهی نمیکنم، به اندازه دنیا دوستش دارم وامیدوارم اگه یه روز من صاحب فرزند شدم ،فرزندم رفتاری بهتر از رفتار من با پدرم، با من داشته باشه !! باباجان منو ببخش!!!

 

مریم-16 آذر87

خوشامد!

فناوری آدمو وسوسه میکنه ! به پیشنهاد پسرداییم منم یه وبلاگ ساختم

 

خوش آمدید به کاشی فیروزه!