امنیت اجتماعی!

یکی از دوستان تعریف میکرد، داخل مینی باس در جاده رودهن در ترافیک نشسته بودند که ناگهان دختری جیغ می کشد، کاشف به عمل می آید دختر کنار پنجره باز نشسته بوده، کامیونی در آن شلوغی جاده، کنار مینی باس متوقف می شود، کابین راننده کامیون دقیقا کنار پنجره دختر بوده است، راننده حقیر دستش را از پنجره کامیون درآورده و گونه دختر از همه جا بی خبر را نیشگون گرفته، دختر هاج و واج ترسیده و جیغ کشیده، ترافیک به خود تکانی داده و کامیون از کنار مینی باس رد شده است!!! 

 

 یکی دیگر از دوستان تعریف میکرد، عده ای شبانه ریخته اند سر ساختمان نیمه کاره برادرش و همه کارگرها را تا سرحد مرگ کتک زده و بدون اینکه چیزی بدزدند فرار کرده اند، یکی از کارگرهای ساختمانی گفته که دست بعضی از آن یورش گران تبر بوده است!!! 

 

یکی دیگر از دوستان نزدیک تعریف میکرد، در پارکینگ پارک طالقانی با آقایی در ماشین نشسته بوده اند، و در حال روشن کردن ماشین بوده اند  که ناگهان دو نفر با لباس ش خ ص ی با موتور سر میرسند، نسبتشان را میپرسند و مدارکشان را بررسی میکنند، دوستان ما از ترس حتی جرات نمیکنند از آقایان موتوری بپرسند شما کیستید؟ کارت شناسایی دارید؟ مدارک یکی از این دوستان توقیف و حالا چند روزی است که دوندگی می کند برای باز پس گیری مدارکش!!!!!

مریم18 مهر89

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد