باران می آید!

آنجا باران می آید،اینجا در دل من غوغاست

آنجا زمین خیس می شود ،اینجا دل من نم کشیده است!!!

آنجا گاهی به تو سخت می گذرد ،اینجا قلبم فشرده می شود!

آنجا گاه گداری قدم میزنی تنها،اینجا من هم  قدم میزنم تنها

آنجا تو نفس میکشی عمیق،اینجا من تازه میشوم رفیق

اینجا دل من اسیر شده است، اسیر ، دل من پر می کشد چون سفیر

آنجا تو چون پرنده ای پرطنین،پر می کشی به سوی سرزمین!

 

مریم9 شهریور89

نظرات 2 + ارسال نظر
علی سه‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 ب.ظ http://www.cheshme.ir

با سلام
ببخشید که مزاحم شدم
دوست عزیز اگر مایل به افزایش بازدیدخو هستید من سیتم تبادل ترافیک چشمه را به شما پیشنهاد می کنم
یک سری بزن ضرر نمی کنی
صد در صد تضمین شده
با تشکر از شما

بی بی چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:46 ب.ظ

یک دل تنها سخن از یار گفت
از غم مریم ز غم یار گفت
بی بی تنها که دلش باز گرفت
مریم ساده ز دلش راز گفت

مریم نه نه جون تو رو به این شب ها پر حواس باش.پیر زن ها و پیر مرد ها چشمشون به دعای شما جوان هخای دل پاک ساده است.نه نه شارژ اینترنتم تمومشده شاید تا چند وقت به تو و بقیه خواهر و برادرات سر نزدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد