چرند و پرند

چرند و پرند های علی اکبر دهخدا

خدایش بیامرزد،این بزرگ مرد تاریخ ایران را . استاد علی اکبر دهخدا با انتشار روزنامه صور اسرافیل  با زبانی تند و گزنده و در عین حال شیرین با نام های مستعاری چون دخو،کبلائی دخو، برهنه خوشحال،سگ حسن دله،نخود هر آش ،خرمگس و...... به نقد جامعه مستبد آن روز ایران می پرداخت،مرحوم دهخدا 32 شماره روزنامه صور اسرافیل را در ایران و 3 شماره آن را در پاریس منتشر ساخت که در طول آن سالها 5 بار توقیف شد.علی اکبر دهخدا در زمان جنگ جهانی اول دنیای سیاست و نمایندگی مجلس را رها کرد و به ایل بختیاری پناهنده شد،ودر همان سالها بود که به نوشتن فرهنگ لغت فارسی با بیش از 200.000 لغت پرداخت،مرحوم دهخدا در سال 1334 دار فانی را وداع گفت و در مقبره ای در ابن بابویه به خاک سپرده شد.

نمی توانم حظ وافرم را از خواندن چرند و پرند بیان کنم،با خواندن چرند و پرند به خود می گویم: وه چه مرد بزرگی بوده است ،چه سان بزرگ اندیش و نیک اندیش ،ترقی خواه و فرهنگ دوست و علاقه مند به سربلندی ایران زمین. نثر شیرین دهخدا در این نوشته ها آدمی را شگفت زده می کند ،بخشی از نوشته ستون چرند و پرند در شماره 25 این روزنامه را برای نمونه می آورم:

".............گفت نخور عسل و خربزه با هم نمی سازند،نشنید و خورد،یک ساعت دیگر یارو را دید مثل مار به خودش می پیچید،گفت نگفتم نخور این دوتا با هم نمی سازند گفت حالا که این دو تا خوب با هم ساخته اند که من یکی را از میان بردارند!!!من می خواهم اولیای دولت را به عسل و روسای ملت را به خربزه تشبیه کنم،...........ما ملت ایران در میان بیست کرور جمعیت،پنج کرور و سیصد و پنجاه و هفت هزار وزیر،امیر،سپهسالار سردار ،...... داریم و گذشته از اینها باز ما ملت ایران در میان بیست کرور جمعیت،شش کرور و..........آیه الله،حجت الاسلام،مجتهد ،مجاز،امام جمعه،شیخ الاسلام،سید،سند ،شیخ،...... داریم و باز ما در میان بیست کرور جمعیت چهار کرور شاهزاده ،آقا زاده،ارباب،خان،.....

همه این طبقاتی که عرض شد دوقسم بیشتر نیستند یک دسته روسای ملت و یکدسته اولیای دولت،ولی هر دو دسته یک مقصود بیشتر ندارند،می گویند شما کار کنید زحمت بکشید آفتاب و سرما بخورید لخت و عور بگردید گرسنه و تشنه زندگی کنید بدهید ما بخوریم و شما را حفظ و حراست کنیم..................اگر کارهای ما را باید همه اش را تقدیر درست کند،امورات ما را باید باطن شریعت اصلاح کند،اعمال ما را دست غیبی به نظام بیندازد پس شما میلیونها رئیس،آقا ،بزرگتر،از جان ما بیچاره ها چه می خواهید؟....."

با خواندن چرندو پرند با اصطلاحاتی آشنا شدم که پیشتر آنها را از زبان مادر بزرگ های خویش شنیده بودم ،اصطلاحاتی چون "شوخی باردی" و"سفیل و سرگردان" ! واژگانی که امروزه کمتر به کار می رود و تنها از زبان سالمندان شنیده می شود،حیف است فراموشی این زیبا واژگان فارسی .......

نمی توان قدر این بزرگ مرد تاریخ و فرهنگ ایران را دانست ،اما شاید بتوان با خواندن نوشته هایش،با کاربرد صحیح زبان فارسی در گفتار و نوشته هامان و با دورری از کاربرد زبان های بیگانه در نوشتار و گفتار ،تنها کمی قدردان این بزرگ مرد تاریخ ایران بود.روحش شاد  یادش گرامی

مریم 9 آبان 88

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد