دل انگیزترین ها

*مشغول تمرین درس زبان انگلیسی بودم ، موضوع درس جمله های شرطی نوع دوم بود.دو تا جمله نوشتم که سرشار از احساس بود،انقدر که به خودم و حس لطیفم آفرین گفتم!! و اینک جمله ها:  

If I were a cricket I came besides your bedroom’s window to chrip all the night!

If you  were a flower I would like to be a ladybug to sit on your rose leaf !

 

 

*باز هم " آنا گاوالدا" و این بار داستانی با عنوان:" من او را دوست داشتم" این کتاب با ترجمه الهام دارچینیان و به همت نشر قطره وارد بازار کتاب شده، داستان زنی جوان با دو فرزند که همسرش به او خیانت و او را ترک کرده است . داستان حاوی گفتگوی این زن جوان و پدرشوهرش است،مردی که با تمام وجود با عروسش همدردی کرده و راز خود را با او در میان می گذارد........................و حاصل این گفتگوها آموزه هایی است درباره زندگی با همه واقعیت هایش، آموزه هایی که گاه بسیار تلخ می نماید. 

 

*آیا میدونید یکی از دل انگیزترین جاهای دنیا برای من کجاست؟  شهر کتاب نیاوران!

و یکی از دل انگیزترین کارهای دنیا هم،خلاص شدن از لباسها و کیف و کفش هاییه که دیگه ازشون استفاده نمی کنیم و تنها جایی در منزل ما رو اشغال کردند،گشت زدن در میان کمد ها و یافتن و جداکردن این لباسها و کفش ها ،از دلپذیرترین کارهاست،در نهایت وقتی به یه ساک لباس که دیگه به درد  تو  نمی خوره، نگاه میکنی و فکر میکنی که یه آدم محتاج از همین لباسها کلی استفاده میکنه،حظ می کنی و یه جور سبکبالی رو تجربه میکنی ،درست مثل زمانی که میری پایگاه انتقال خون و خون میدی، سبک سبک !!

مریم 24مرداد88

نظرات 1 + ارسال نظر
پدرام شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:04 ب.ظ

تا صبح بخوای پشت پنجره این بنده خدا صدا بدی که نمیتونه بخوابه!
(لول)

:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد